
خودگردانی و عملکرد مختل
خودگردانی یعنی توانایی فرد برای جدا شدن از خانواده و عملکرد مستقل. این توانایی در مقایسه با افراد هم سن و سال سنجیده می شود. افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار دارد از خودشان و محیط اطرافشان انتظاراتی دارند که در توانایی آنها برای تفکیک خود از نماد والدین و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد میکند. والدین این افراد برای آنها هر کاری انجام میدادند و به شدت از آنها حمایت میکردند و گاهی برعکس به ندرت از آنها مراقبت یا نگهدار ی مینمودند. افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حوزه خودگردانی میشود. والدین این گروه از افراد اغلب به اعتماد به نفس کودک خود لطمه میزنند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خارج از خانه موفق نیستند. در نتیجه این افراد نمیتوانند هویت مستقلی در مورد خودشان بدست بیاورند. آنها نمیتوانند برای خودشان اهداف مشخصی در نظر بگیرند و در مهارتهای موردنیاز تبحر پیدا کنند لذا از نظر کارایی و کفایت در دوران بزرگسالی مثل یک کودک کم سن وسال عمل میکنند(یانگ،2003).
6- وابستگی/ بی کفایتی :
احساس اینکه فرد نمیتواند مسئولیتهای روزمره را( مثل مراقبت از دیگران، حل مشکلات روزانه، قضاوت خوب، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح)بدون کمک قابل ملاحظه دیگران، در حد قابل قبولی انجام دهد. این طرحواره اغلب خود را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان میدهد(یانگ،2003).
7- اسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری:
افراد با این طرحواره شدیدا میترسند مبادا هر لحظه دچار یک فاجعه شوند ونتوانند با آن مقابله کنند. ترس ها بر یک یا چند جنبه متمرکزند: الف)حوادث پزشکی مانند حملههای قلبی و ابتلا به ایدز، ب)وقایع هیجانی مانند دیوانه شدن، ج)سوانح محیطی مانند گیر افتادن در آسانسور، قربانی جنایت شدن، سقوط هواپیما و زمین لرزه(یانگ،2003).
8- خودتحول نیافته/ گرفتار :
اشتغال ذهنی بیش از حد در خصوص ارتباط شان با یکی یا چند نفر از افراد مهم زندگیشان (اغلب والدین)دارند و به همین دلیل فردیت و رشد اجتماعی بیماران به آنها وابسته است. غالبا اعتقاد براین است که هیچ یک از افراد این رابطه، بدون حمایت دیگری ، قادر به ادامه زندگی نبوده یا نمیتوانند شاد باشند . فردی که چنین طرحواره ای دارد ممکن است احساس کند وجودش در دیگران ادغام شده و هویت جداگانهای ندارد این طرحواره ممکن است احساساتی مثل غرق شدن در شخصیت طرف مقابل، فقدان هویت و بی هدف بودن زندگی را در بر بگیرد(یانگ،2003).
9- شکست :
باور به این که فرد شکست خورده است یا در آینده شکست خواهد خورد و این که شکست برای او اجتناب ناپذیر است . فرد در مقایسه با همسالانش در حوزههای پیشرفت (مثل تحصیل، شغل، ورزش و …) غالبا احساس بیکفایتی میکند. افراد دارای این طرحواره اغلب خود را کم هوش، بی استعداد یا نا موفق میدانند(یانگ،2003).
3-2-4-2.حوزه ی سوم: محدودیت های مختل
نقص در محدودیت های درونی در خصوص احترام متقابل و خویشتن داری، احساس مسئولیت در قبال دیگران ، یا جهت گیری نسبت به اهداف بلندمدت زندگی. این طرحوارهها منجر به بروز مشکلاتی در رابطه با رعایت حقوق دیگران، همکاری با دیگران، تعهد یا هدف گزینی و رسیدن به اهداف واقع بینانه میشود. طرحوارههای این حوزه به طور معمول در خانوادههایی به وجود می آید که وجه مشخصه آنها، سهل انگاری افراطی، سردرگمی یا حس برتری است. در برخی موارد کودک ممکن است نتواند ناراحتی عادی یا معمولی را تحمل کند یا این که ممکن است هدایت، جهت مندی و راهنمایی کافی دریافت نکرده باشد(یانگ،2003).
10- استحقاق / بزرگ منشی:
فردی که چنین طرحوارهای دارد معتقد است نسبت به دیگران یک سر و گردن بالاتر است، حقوق ویژه ای برای خود قائل است و تعهدی نسبت به رعایت اصول روابط متقابل که راهنمای تعاملات اجتماعی بهنجار هستند ندارد. اغلب بر این نکته پافشاری میکند که دیگران هرآنچه را که او میخواهد باید برایش فراهم کنند، بدون توجه به اینکه آیا درخواست او منطقی است، چه چیزی از نظر دیگران معقول است، یا اینکه چه هزینه ای برای دیگران دارد . چنین افرادی برای اینکه بتوانند کسب قدرت کنند و یا دیگران را کنترل نمایند تمرکز افراطی بر برتری جویی ( برای مثال موفق ترین، با استعدادترین و ثروتمندترین شدن ) دارند( هدف اولیه کسب توجه یا پذیرش ازسوی دیگران نیست). گاهی اوقات برای این که فرد بتواند تمایلات خود را ارضا کند، بدون همدلی با دیگران و یا بدون توجه به نیازها و احساسات آنها، به رقابت افراطی یا کنترل رفتارهای دیگران روی میآورد (یانگ،2003).
11- خویشتن داری ناکافی و خود- انضباطی ناکافی:
افرادی که این طرحواره را دارند نمیتوانند برای دستیابی به اهدافشان خویشتنداری نشان دهند و ناکامی را به قدر کافی تحمل کنند. از سوی دیگر نمیتوانند ابراز هیجانها وتکانه هایشان را کنترل کنند. مشکلات مستمر در خویشتنداری مناسب و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دست یابی به اهداف شخصی یا ناتوانی در جلوگیری از بیان هیجانها و تکانهها. در شکل های خفیف تر آن، فرد به شدت از ناراحتی اجتناب میکند. فردی که چنین طرحوارهای دارد، درد را تحمل نمیکند، از مسئولیت پذیری گریزان است، به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری میکند و زیاد به خودش سخت نمیگیرد . این عوامل باعث میشود از رضایت شخصی، تعهد و انسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود(یانگ،2003).
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
More Stories
ادامه تحصیل در کشور کانادا
پایان نامه درباره حقوق متهم/منابع حقوق متهم
شناسايي ادله ديجيتال//پایان نامه ادله دیجیتالی